2
Posted on ۳:۳۵ by حقیقت شیعه and filed under






2
Posted on ۲۲:۰۰ by حقیقت شیعه and filed under
.

1
Posted on ۲۰:۲۳ by حقیقت شیعه and filed under
نامه امام زمان(عج) به شیعیان

توصیه‌های امام زمان (عج) به شیعیان

آنچه در پی مي‌آید توصیه‌هایی است که امام عصر (عج)‌خطاب به شیعیان و پیروان اهل‌بیت (ع) فرموده‌اند. براستی، چقدر به اینها عمل می‌کنیم؟!

1. از خداوند ـ جل جلاله ـ بترسید و تقوا پیشه کنید.

2. به ما در بیرون آوردن شما از فتنه و امتحانی که بر شما روی آورده است کمک کنید.

3. عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است [و حق خداست] از مال خود خارج کند، از فتنه‌ی گمراه‌کننده و رنج‌های ظلمانی در امان باشد.

4. هر کدام از شیعیان، در بخشش اموالی که خداوند به او داده به کسانی که خداوند فرمان داده است بخل ورزد، در دنیا و آخرت زیانکار خواهد بود.

5. اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شد، همسو و یک‌دل شوند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نخواهد افتاد.

6. ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد.
(توقیع به شیخ مفید)


7. از خدا بترسید ؛ و از ما اطاعت کنید ؛ و از راه راست منحرف نگردید.

8. نیت خود را ـ مطابق سنت آشکاری که به شما گفتم ـ با دوستی، به سوی ما برگردانید.
(توقیع به ابن ابی‌غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان)


9. اموال شما (خمس و زکات) را قبول نمی‌کنیم مگر اینکه پاک و طاهر باشد... هر کس می‌خواهد عمل کند و هر که نخواهد نکند؛ چرا که ما به آنچه شما دارید نیازی نداریم.

10. ظهور و فرج در دست خداست و کسانی که وقت رای آن تعیین می‌کنند "دروغگو " هستند.

11. در مسایلی که روی می‌دهد به فقهاء مراجعه کنید؛ زیرا که ایشان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم بر ایشان...

12. منتفع شدن از من در ایام غیبتم، مانند استفاده از خورشید است زمانی که ابر روی آن را پوشانده باشد.

13. درباره چیزهایی که به درد شما نمی‌خورد سؤال نکنید، و در دانستن چیزهایی که از دانستن آنها معاف شده‌اید خود را به سختی نیاندازید.
14. برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ؛ چرا که همین فرج شماست.
(توقیع به اسحاق بن یعقوب)


15. هر کس بدون اجازه ما در اموال مربوط به ما (خمس، زکات و وقف) تصرف کند، از جمله ظالمین است و ما در روز قیامت شاکی او خواهیم بود.
(توقیع به محمد بن جعفر اسدی)


16. آیا نمی‌دانید که خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، برای مردم ملجأ و پناهی قرار داده که به ایشان پناه برند و راهنمایانی تعیین کرده که به سبب آنها هدایت یابند. هر زمان که نشانه‌ای از آنان پنهان شد نشانه‌ی دیگر آشکار گردید و هر وقت که ستاره‌ای از ایشان غروب کرد ستاره‌ی دیگر طلوع نمود ؛ و وقتی که خدای عزوجل امام حسن عسکری (ع) را به سوی خود برد گمان ننمایید که واسطه میان خود و مخلوقاتش را قطع نموده است. هرگز چنین چیزی نشده و نخواهد شد تا وقتی که قیامت برپا شود.
(توقیع به محمد بن ابراهیم بن مهزیار)


17. آیا نمی‌دانید که روی زمین از حجت خدا خالی نمی‌گردد ؛ خواه آن حجت، ظاهر باشد و خواه پنهان.

18. مردم پیروی از خواهش‌های نفسانی را از خود دور کنند ؛ و همانگونه که ]پیش از غیبت[ رفتار می‌نمودند رفتار کنند ؛ و امری که از آنان پوشیده و پنهان شده است را جستجو ننمایند... و بدانند که حق با ما و در نزد ماست.
(توقیع به عمری وپسرش)


توضیح:
توقیع ، در لغت به معنای "امضاء، نامه و فرمان" ، و دراصطلاح حدیثی به معنای "بخشی از نوشته‌های ائمه اطهار علیهم السلام " است . بیشتر توقیعات از سوی امام عصر (عج) صادر گردیده است. واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم (ع) به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته دیده شده‌است. امروزه وقتی سخنی از «توقیع» به میان می‌آید، ذهن به توقیعات حضرت مهدی (ع) منصرف می‌گردد.
ارسال توقیعات برای شیعیان، معمولاً توسط وکلای امام صورت می‌گرفت. نواب اربعه امام عصر وکیلانی در شهرهای مختلف داشتند که توقیعات از طریق آنها انتشار می‌یافت.
در کتاب کمال الدین شیخ صدوق، غیبت شیخ طوسی، احتجاج طبرسی و بحارالانوار مجلسی، حدود هشتاد توقیع از سوی امام زمان (ع)‌ نقل شده است که محتوای آن‌ها، برخی خطاب به سفرا و نواب خاص است و برخی خطاب به علماء و فقهاست. برخی در پاسخ به سؤالات است و برخی در تکذیب کسانی است که به دروغ ادعای امامت یا نیابت از طرف آن حضرت را داشتند.
0
Posted on ۲۰:۲۳ by حقیقت شیعه and filed under
فتواهای خنده دار وهابییت

صفحه 1 از 2
هر کسی که گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد!
________________________________________
مشایخ وهابی که به صدور فتواهای قتل و کشتار مسلمانان و پیروان اهل بیت (ع) مشهور هستند، فتواهای خنده داری نیز صادر می فرمایند! که خواندن آنها خالی از لطف نیست...
ـ پوشیدن کمربند ایمنی حرام است! زیرا مانع قضا و قدر می شود!!!
ـ شستن گوشت قبل از پختن بدعت است.
ابن تیمیه: شستن گوشت بدعت است، چنانکه اصحاب پیامبر رضوان الله علیهم در عهد پیامبر(ص) گوشت را بدون شستن می پختند و می خوردند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عبد الله النجدی: فوتبال حرام است مگر با این شروط و ضوابط.
سوال: ...جوانانی که چیزی از تقوا نمی دانند و به وقتشان اهمیتی نمی دهند و می گویند می خواهیم فوتبال بازی کنیم، می پرسند شروط و ضوابط بازی فوتبال چیست تا ما در ورطه تشبّه به کفار و طاغوتیان و دشمنان دین مثل آمریکا و روسیه و.. نیفتیم.
جواب: به آنها می گوییم اگر اصرار دارید بازی کنید و وقت خود را بگذرانید، باید شروط و ضوابط ذیل را رعایت کنید:
اول: خطوطی چهار طرف دور زمین نباشد؛ زیرا این خطوط ساخته کفار و قانون بین المللی فوتبال است!
دوم: کلماتی که کفار و مشرکان به عنوان قانون بین المللی فوتبال وضع کرده اند، مانند گل و اوت و پنالتی و کرنر و ...، گفته نشود زیرا گفتن این کلمات حرام است و هر کس که اینها را بگوید تنبیه و باید از بازی اخراج شود و باید به او گفته شود که به کفار و مشرکین شبیه شده ای...
سوم: هر کس از شما که در اثناء بازی افتاد و دست یا پایش شکست، یا دستش به توپ خورد بازی به خاطر او نباید متوقف شود و به کسی که او را انداخته کارت زرد یا قرمز داده نشود، بلکه به هنگام شکسته شدن یا ضربه دیدن باید به قاضی شرع مراجعه شود تا آن بازیکن حق شرعی خود را همانطور که در قرآن است بگیرد و شما باید شهادت دهید که فلانی عمداً دست یا پای او را شکست...
چهارم: نباید در تعداد بازیکنان با کفار و یهود و نصارا و خصوصاً امریکای خبیث تبعیت کنید، به این معنا که نباید با یازده نفر بازی کنید، بلکه باید بر این تعداد اضافه یا کم کنید.
پنجم: باید با لباس خواب یا غیره خودتان و بدون شورت ها و پیراهن های رنگارنگ و شماره دار بازی کنید، زیرا این لباسها لباس اسلامی نیست، بلکه لباس کفار و غرب است.
ششم: هر کدام از شما که این شروط و ضوابط را رعایت کرد باید قصدش از بازی فوتبال تقویت بدنی برای جهاد فی سبیل الله و آمادگی برای زمانی باشد که به جهاد فراخوانده شود، نه گذراندن وقت و عمر و شادی از پیروزی ظنّ.
هفتم: نباید زمان بازی را 45 دقیقه قرار دهید، شما باید با کفار و فاسقان مخالفت کنید و در هیچ چیز مشابه آنان نباشید.
هشتم: نباید در دو نیمه 45 دقیقه ای بازی کنید، بلکه در یک یا سه نیمه بازی کنید تا مخالفت شما با کفار محقق شود.
نهم: هنگامی که یکی از دو تیم بر دیگری غلبه نکرد (تساوی بازی) و آنطور که شما می گویید توپ به دروازه ای وارد نشد، نباید برای بازی وقت اضافی یا پنالتی در نظر بگیرید (تا یکی پیروز شود)، بلکه بلافاصله بازی را تمام کنید، زیرا بازی به این طریق عین اجرای قوانین بین المللی فوتبال است!
دهم: در بازی فوتبال شخصی را به عنوان داور انتخاب نکنید، زیرا بعد از لغو قوانین بین المللی همچون گل و اوت و پنالتی و کرنر و... وجود او دلیلی ندارد! بلکه بودن او تشبّه به کفار و یهود و نصار و اطاعت از قوانین بین المللی است.
یازدهم: نباید در اثناء بازی، گروهی از جوانان جمع شوند و شما را تماشا کنند، چون قصد شما ورزش و تقویت بدنی است پس دلیلی ندارد آنها شما را نگاه کنند! هر چند که بگویید آنها باعث تشویق شما در تقویت بدنی و آمادگی برای جهاد هستند، به آنها بگویید بروید دنبال منکرات خودتان در بازارها و روزنامه ها و بگذارید ما بدنمان را قوی کنیم!!!
دوازدهم: هر کسی که گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد!
سیزدهم: دروازه باید به جای دو تیرک، سه تیرک داشته باشد، تا مشابه کفار نباشد تا مخالفت شما با قانون بین المللی طاغوتی سازمان فوتبال محقق شود.
چهاردهم: هنگامی که بازیکنی مصدوم شد، نباید بازیکن دیگری را جایگزین او کرد، زیرا این روش، ساخته کفار و مشرکین در آمریکا و ... است.
اینها بعضی از شروط و ضوابطی است که مانع تشبّه به کفّار و مشرکین در بازی فوتبال می گردد... من به اجرای این شروط و ضوابط و سپس پرداختن به فوتبال دعوت نمی کنم، بلکه اینها در واقع برای کسی است که توان انجام ورزش های شرعی را ندارد و برای مؤمن صادق، ادلّه نقلی و عقلی مبنی بر تشبّه فوتبال به کفّار کافی است، زیرا انجام بازی فوتبال بغض انسان را نسبت به کفّار متزلزل می سازد، ولی جوانان این امر را شادی و بازی می پندارند (و تحسبونه هیناً و هو عند الله عظیم...).
در پایان امیدوارم که این پیام برای جوانان و دیگران مؤثر و مفید باشد. اللّهم آمین.
به قلم: عبد الله النجدی
ریاض-ربیع الاول1423هـ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تحریم اهداء گل ـ هیئت علمای ارشد
بسم الله وحده و الصّلاة علی خیر خلقه محمد صلّی الله علیه و سلّم،
و بعد: فتوای کمیته دائم علمای ارشد کشور توحید (که خدا ایشان را یاری نموده و عزّت داده و دشمنانشان را ذلیل گردانده است).
این فتوا در تحریم این گلهای خبیث به دلیل بوهای تحریک آمیزی که دارند و به سبب اینکه این کار تقلید از غرب ملعون و مسخ هویّت اسلامی ناب شمرده می شود، است. از خدا می خواهیم که امّت اسلام را از این فتوا بهره مند سازد و حجت را بر آنها تمام کند، والله المستعان!

متن فتوا:
شماره فتوا:21409
تاریخ:21/3/1421
الحمد لله و الصلاة و السلام علی من لا نبیّ بعده.
و بعد، کمیته دائم پژوهشها و فتواهای علمی از سؤال مستفتی محمد عبد الرحمن العمر از حضر ت مفتی کلّ آگاه شد که از سوی دبیرکلّ هیئت علمای ارشد با شماره 1330 و در تاریخ 21/3/1420 به این کمیته ارائه شده است.

متن سؤال:
در بعضی از بیمارستانها، اماکنی برای فروش گل وجود دارد، و ما عیادت کنندگانی را می بینیم که دسته های گل را به بیماران تقدیم می کنند، این کار چه حکمی دارد؟
در طول قرون متمادی اهداء گل (طبیعی یا مصنوعی) هیچگاه جزء سنّت عیادت از بیماران نبوده و این عادتی است که از بلاد کفر وارد شده و عدّه ای که ایمان ضعیفی داشته اند، از آنها تأثیر گرفته و این عادت را انتقال داده اند. حقیقت این است که بردن گل نفعی برای بیمار ندارد، بلکه تشبّه و تقلید محض از کفّار محسوب می شود و نه هیچ چیز دیگر، و فقط خرج کردن پول در غیر راه درست است که این اعتقاد فاسد را به دنبال دارد که این گلها باعث شفا می شود! بر این اساس نباید از گل در مورد مذکور استفاده کرد، نه به صورت فروش و نه خرید و نه اهدا...
"این سخنان در حالی از طرف کارخانه های فتوا سازی وهابیت صادر میشود که امیران آنان با امضای قرار دادهای میلیاردی و اهدای کمکهای بلاعوض به همان بلادهای کفر ، نوکری خویش را به شکلی متفاوت به اثبات می رسانند..."
سوالاتی از برادران اهل تسنن:
سوال اول:آیا پیامبر در روز غدیر خم حدود چند ده هزار نفر را نگه میدارد و به انهایی که رفته اند می گوید که بازگردند که بگوید علی برادر من است. در صورتی که پیامبر بارها با امام علی پیوند برادری بسته بود و همه میدانستند که علی و پیامبر مثل دو برادر هستند.

سوال دوم: آیا امام علی خلیفه چهارم شما نیست پس چرا در کتب شما از امام علی بیش از پنجاه حدیث نیست. در صورتی که امام علی داماد و پسر عموی پیامبر بوده است و از کودکی در دامان پیامبر بزرگ شده است ولی از افرادی همچون عبد الله بن عمر که زیاد پیامبر را درک نکرده است هزاران حدیث وجود دارد.


سوال سوم: این آیه معروف(( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجز اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)) در وصف چه کسانی است ؟ بغیر از این است که در وصف حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین (ع) است . اگر در مورد این افراد است که حتما است با انها چه رفتاری شد؟
گزارش

نوشته شده توسط نسرین, روشن 04 شهريور 1388,ساعت 15:39:49
شما فکر کردین مردم خر تشریف دارن که هر اراجیف های شما رو باور کنند.
دلم براتون میسوزه.
حیف از اکسیژنی که شماها مصرف میکنید،حیف و صدها حیف.....
گزارش

نوشته شده توسط رشيد, روشن 26 ارديبهشت 1388,ساعت 09:26:16
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمدوآخر تابع له
اللهم العن احفاد آل ابي سفيان ( الو هابيهً ) الي يوم القيامهً
لان خذلو المسلمين وخانو با سنهً رسول الله صلي الله عليه وآله
اللهم العن جميع الذين يحمون الوهابيهً و يمولونهم من الاموال والانفس ويكفرون الشيعهً ويقتلونهم بلا ذنب والسلام عليكم ورحمهً الله وبركاته .
گزارش

نوشته شده توسط yasin, روشن 27 اسفند 1387,ساعت 10:35:10
دین دوچیز است . حب و بغض که بغض همان لعن است
کسی که لعن نمیکنه میترسه ملعون برحق باشه نه مظلوم.
لعن علی عدوک یا علی .. .
گزارش

نوشته شده توسط عبدالمحمد حاجیاOb>, روشن 23 اسفند 1387,ساعت 09:38:23
با سلام
امیدوارم با ظهور حضرت حجت نام امیرالمومنین در تمام بلاد طنین انداز شود و این احمقان و کفار این دوران بدانند حق کیست کما که می دانند و بنا بر لجبازی انکار می کنند
یا علی
گزارش

نوشته شده توسط Ali, روشن 23 اسفند 1387,ساعت 09:38:52
با سلام
وهابیت داره به اسلام و بیشتر به اهل سنت لطمه میزنه ولی ناراحت نباشید کسی هم لازم نیست از لحاظ عملی (جنگ نظامی) اقدامی بکنه چون اونا با همین کاراشون زمینه نابودی خودشونو فراهم میکنند مگه تو همین جنگ غزه ندیدین که چقدر چهره کریهشون پیش همه جهان اسلام حتی مردم خودشون آشکار شد؟
و همه مردم عربی که به اونها دلخوش کرده بودند از اونا انتقاد کردند؟
این نشانه شروع زوال هست.
گزارش

نوشته شده توسط محسن حبيبي لنگرو, روشن 19 اسفند 1387,ساعت 13:17:59
اللهم عجل لوليك الفرج
گزارش

نوشته شده توسط امیر, روشن 17 اسفند 1387,ساعت 15:27:51
دوستان عزیز
با لعن نفرین چیزی درست نمیشود .
الان دنیا چشمشان به این است که شیعه در مقابل وهابیت چه میکند .
راه همان است که محمد ، علی و حسین نشان داده اند .
پس ترس را کنار بگذاریم و با هم دست یا علی بدهیم .
امیر
گزارش

نوشته شده توسط هاشمی - بنارویه, روشن 16 اسفند 1387,ساعت 10:02:05
لعنت خدا بر هرچه وهابی کثیف ونجس است
خدا یا ظهور آقایمان امام زمان نزدیک فرما تا به هلاکت رسیدن این دشمنان اهلبیت (ع) را ببینیم وسران وهابیت وآل وهابیت - بهائیت وصوفی گری و خوارج و شیطان پرست را با ذلت تماشا کنیم
اللهم عجل لولیک الفرج
گزارش

نوشته شده توسط ایمان-, روشن 14 اسفند 1387,ساعت 17:30:59
خدایا ظهور مولایمان را برسان تا معلوم شود حق با کیست
به امید ظهورش
گزارش

نوشته شده توسط مهدیار, روشن 23 بهمن 1387,ساعت 18:30:32
لعنت خدا بر تمام بدعت گزاران در دین اسلام ناب محمدی(ص)
گزارش

نوشته شده توسط بچه شیعه, روشن 23 بهمن 1387,ساعت 18:30:51
چقدر پیامبر (ص) و امامان معصوم، مظلوم هستند که این وهابیون کافر این قدر زیاد در دین اسلام محمدی (ص) بدعت وارد کرده اند . لعنت خدا و پیامبر امینش بر این پیروان پوشالی
گزارش

نوشته شده توسط نادر, روشن 29 دي 1387,ساعت 18:17:59
با خواندن این مطالب متوجه خیانت عظیم اون خبیث ازل و ابد میشیم این آتیش از گور منحوس ... بلند میشه
گزارش

نوشته شده توسط امجد, روشن 26 دي 1387,ساعت 14:09:21
دشمنان اهل البیت از سگ هم نجسترند.
گزارش

نوشته شده توسط قاسم, روشن 04 دي 1387,ساعت 07:45:37
حساب اهل سنت از وهابیت جداست بنابراین دوستان نباید از لعن بر وهابیت نارخرسند شوند همانطور که خوارج را هم لعن می کنیم.
گزارش

نوشته شده توسط شیعه, روشن 20 آبان 1387,ساعت 11:02:50
یارب به دلم مهر علی افزون کن جز مهر علی ز لوح من بیرون کن
گزارش

نوشته شده توسط عبدالرضا شیخی زا, روشن 02 آبان 1387,ساعت 13:54:21
لعنتیها نابودی خود را هم اکنون می بینند دارند با این کارها دراصل دست وپا می زنند .آنقدر دست وپا بزنید تا به درک واصل شوید .لعنت خدا بر وهابیت و آل وهابیت
گزارش

نوشته شده توسط احمد, روشن 14 مهر 1387,ساعت 12:28:05
خدا حفظتون کنه .
به فعالیتتون ادامه بدید .
سایتتون عالیه

گر حب علی و آل پاکش کفر است / من کافر اولم خدا می داند
گزارش

نوشته شده توسط علي غفوري, روشن 11 مهر 1387,ساعت 15:15:48
منم محب هستم
گزارش

نوشته شده توسط iran, روشن 04 مهر 1387,ساعت 11:45:46
lanat be har chi vahhabi !!!
امام خمینی(ره):
اگر یک روز بگذریم از امریکا و از کارهای امریکا، از آل سعود هیچوقت نمی گذریم با آن جنایاتش در جمعه خونین!
گزارش

نوشته شده توسط دوست, روشن 04 مهر 1387,ساعت 11:48:02
درضمن تصریح به لعنت کسانی که ائمه ما را کافر و ما را مرتد می دانند اشکالی داره داداش؟
عادل و با انصاف باش.
اگه همه چی با محبت حل بشه پس جنگهای پیامبر با کفار رو چطور تفسیر می کنی؟
گزارش

نوشته شده توسط سید, روشن 04 مهر 1387,ساعت 11:50:06
سلام به دوست بی ادبی که خودش رو دیوونه معرفی کرده
لعن در اسلام همانند صلوات دارای ارزش است
آیا آیه قرآن نیست که: الا لعنت الله علی القوم الظالمین
یا نشنیدی که: اولیئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون
و آیا در زیارت عاشورا آنهمه لعن را ندیده ای؟
اللهم العن اول ظالم ... اللهم العن ابا سفیان ... اللهم العن العصابه الذی جاهدت الحسین
یا در اعمال شب قدر اول و دوم لعن بر قاتلان امیر المومنین را ندیده ای؟
و...
در ضمن اگه لعن بده، چرا تو منو لعن کردی؟
پس نادانسته حرف نزن و افکار دیگران را مشوش نکن
التماس دعا
گزارش

نوشته شده توسط danyal.ir, روشن 19 شهريور 1387,ساعت 00:59:20
در جواب شما باید به عرض برسانم لعن و نفرین و حب و بغض از ارکان دین است که در الفاظ دینی به تولی و تبری تعبیر شده است و امام باقر ع میفرماید : هل الدین الا الحب و البغض؟
ایا دین چیزی جز محبت و بغض است؟
یعنی همان طور که در دین سفارش به محبت و مهربانی با مومنین شده ایم .همان طور هم باید از دشمنان و منحرفین برائت بجوییم
و الا در ورطه هلاکت و گمراهی خواهیم افتاد همچون اهل سنت که داعیه محبت علی را در سر دارند و از سوی دیگر به معاویه و عایشه نیز احترام میگذارند و خودشان را دچار یک پارادوکس عقیدتی نموده اند ؟
آیا ما این گونه باشیم ؟
گزارش

نوشته شده توسط یه دیونه, روشن 06 شهريور 1387,ساعت 23:45:59
اول کامنت رو دیدم نوشته بود "بر وهابیت لعنت"
لعنت بر تو و فهم کمت - وهابی نیستم ولی میدانم که لعنت فرستادن به چیزی که گروهی از انسان ها به آن اعتقاد دارند (چه درست چه غلط) کار درستی نیست چون با این کار باعت میشویم که مخاطب ما در موضع دفاعی قرار گرفته.
به جای لعنت فرستادن کمی هم به ایمانتان برسید.
تا به حال فکر کرده اید که پیامبرتان به کدام فرقه انحطاطی بد گفته!؟
{منظور بد دهنی هست} در عمل مبازه میکنیم اگر قدرت مبارزه نداری بد دهنی کاری رو درست نمی کنه
گزارش

نوشته شده توسط morteza, روشن 24 مرداد 1387,ساعت 12:54:33
az khodavand tofighe ruz afzoon barayetan khastaram
گزارش

نوشته شده توسط حمید ثابتی بیرام, روشن 11 تير 1387,ساعت 14:06:44
سایت شما عالی است خدا یارتان
گزارش

نوشته شده توسط محسن, روشن 29 خرداد 1387,ساعت 17:52:56
مديريت محترم سايت: لطفا با توجه به نظر ارائه شده توسط يكي از كاربران مبني بر اينكه: «با جستجوي نام عبدالله النجدی در اینترنت متوجه خواهید شد که چنین شخصی وجود خارجی ندارد ظاهرا برخی مطبوعاتچی های طنزپرداز کشورهای عربی با استفاده از ادبیات مضحک وهابی ها این متن طنز را فراهم کردند» اگر پاسخ مناسبي داريد ارائه كنيد چون حداقل براي سايت شما اظهار نظرهاي غير كارشناسي بسيار خطرناك به نظر ميرسد.

سلام شيعه:
در اين لينك مي توانيد آدرس منزل جناب النجدي را در عربستان پيدا كنيد!!!
http://wikimapia.org/#y=25410822&x=49593152&z=18&v=2&show=/1549376/ar/
و
http://wikimapia.org/1549376/ar/

اين هم نتيجه جستجو در گوگل:
http://www.google.com/search?hl=fa&lr=& q=%22%D8%B9%D8%A8%D8%AF+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%A7%D9%8 4%D9%86%D8%AC%D8%AF%D9%8A%22&start=20&sa=N

ياعلي
گزارش

نوشته شده توسط هادی هدایت, روشن 23 خرداد 1387,ساعت 11:34:37
به نام خدا
خسته نباشید
از آن جایی که مبانی فقهی وهابیان، سست و بی اساس است لذا
خیلی بعید نیست که از تفکر بی منطق آنان، چنین فتاوایی تراوش نماید.
اللهم اشغل الظالمین بالظالمین. آمین یا رب العالمین
مدیر وبلاگ: گفتگوی صمیمی با وهابیان به نشانی
salafigary.blogfa.com
گزارش

نوشته شده توسط قدرت الله حیدری, روشن 20 خرداد 1387,ساعت 08:15:51
با عرض سلام و خسته نباشيد. لعنت خدا بر وهابیت دعای روز و شبم اول ظهور آقا و دوم چنان وهابیت ریشه کن شود که نه نامی و نه نشانی نماند العجل العجل العجل یابن الحسن
گزارش
0
Posted on ۲۰:۲۲ by حقیقت شیعه and filed under
غيبت و حيرت


غيبت و حيرت
نويسنده: سيد محمد جواد مهرى


او است‏حجت‏بزرگ خدا، ولى اعظم پروردگار، نجات دهنده بشر، وارث تمام‏انبيا و اوصيا و جانشين همه پيامبران و امامان، خلف صالح، قائم به حق،مبين احكام دين، پروراننده عدل و داد، سمبل حق و حقيقت، تالى تلو قرآن،بقيه الله فى الارض، صاحب الزمان و خليفه الرحمن. او است: منصور.. مويدبه تاييدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر.. پناهگاه امت.. انتقام گيرنده مظلومان..
پشتيبان محرومان.. برهان الهى.. سيد و سرور همگان.. امير اميران.. قاتل‏ستمگران.. نور چشم مستضعفان.. نابود كننده تمام بدعت‏ها، ضلالت‏ها،گمراهى‏هاو گمراهان و خلاصه او است احيا كننده ميراث رسول خدا و معصومان عليهم‏صلوات الله. او پرچمدار حق است كه هر كه زير لوايش قرار گرفت‏به كرانه‏نجات مى‏رسد و هر كه از او دورى جست، در ظلمتكده گمراهى غرق خواهد شد.
مهدى طاووس اهل بهشت است و از سيماى درخشانش فروغ نور خدا بر آسمان وزمين مى‏تابد.. او همان كوكب درى و ستاره درخشان است كه شرق و غرب جهان‏به او فروزان است.
امام رضا عليه السلام چنين مى‏ستايدش: «او شبيه من و شبيه حضرت موسى است.بر او جامه‏اى از نور پوشانده شده كه از شعاع قدس الهى مى‏افروزد. اوخلقتى معتدل و ميانه دارد و رنگى روشن و درخشان. خوى و منشش مانند رسول‏خدا است.»
وجود مباركش رحمت است‏بر مومنان و صالحان و نقمت است‏بركافران و تبهكاران. خداوند بوسيله او مردگان را زنده و كوردلان را بينا وگمراهان را هدايت مى‏كند.

نقش امام زمان عليه السلام در دوران غيبت
شايد برخى چنين بيانديشند كه اكنون در دوران‏غيبت، امام زمان سلام الله عليه هيچ نقشى در هدايت مردم ندارد و هيچ‏استفاده‏اى از وجودش نيست و العياذ بالله ولى اين گمان باطلى است چراكه زمين بدون حجت هرگز نمى‏ماند «لولا الحجه لساخت الارض باهلها; پس بايدهمواره حجت‏خدا بر روى زمين و در ميان مردم باشد.» ولى اكنون كه امام‏ما غايب است چگونه از حضرتش بهره مى‏گيريم؟ اين همان سوالى است كه جابربن عبد الله انصارى از رسول خدا صلى الله عليه و آله كرد كه: «هل‏ينتفع الشيعه بالقائم فى غيبته؟; آيا شيعيان در دوران غيبت از وجود قائم‏عليه السلام استفاده مى‏كنند؟»

حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند:
«اى والذى بعثنى بالنبوه، انهم لينتفعون به، و يستضيئون بنور ولايته فى‏غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.;آرى به همان خدايى كه‏مرا به پيامبرى مبعوث فرمود سوگند، كه شيعيان از وجود او بهره و از نورولايتش در دوران غيبتش پرتو مى‏گيرند چنانكه مردم از آفتاب بهره مى‏برند هرچند پشت ابرها پنهان شده باشد.»
آرى! در دوران غيبتش، پيوسته منتظرقدومش هستيم. و براى رسيدنش و انتقام گرفتن از دشمنان الهى و دشمنانمان،لحظه شمارى مى‏كنيم. نمى‏شود خود در حالت انتظار بسر بريم و براى رسيدنش‏كه هر لحظه ممكن است تشريف بياورد خود را آماده نسازيم و به ولايتش‏مسلح نباشيم و به عدالتش عشق نورزيم و به اوامرش تمسك نجوئيم و از آنچه‏نزد او ناپسند است دورى نكنيم. گو اينكه او پيوسته در راه و مسجد وبازار و همه جا ممكن است‏حاضر شود و ما او را نشناسيم; پس بايد كاملامواظب اخلاق و رفتار و كردار و منش و خوى خويش باشيم، نكند سرورمان از مابرنجد و قلب مباركش از تيرگى دلهاى آكنده به گناهانمان، اندوهناك گردد. پس حضرت مهدى عليه السلام موجود است و در هر حال مراقب اعمال ماست هر چند از ديدگان‏آلوده ما پنهان باشد.

راز طول عمر امام عليه السلام
و شايد برخى از روى جهل و نادانى به راز طول عمر امام‏جهالت ورزند و سوالى در ذهنشان بوجود آيد كه چگونه امام زمان را چنين‏عمرى دراز است؟ علما و تاريخ‏نگاران در اين باره مقاله‏ها، بحث‏ها و كتابهانوشته‏اند و ما را در اين خلاصه گويى مجال سخن نيست، ولى هيچ سخنى برتر ازسخن پيشوايان ما نمى‏باشد، پس ببينيم آنان چه پاسخ مى‏دهند.
روايت است كه امام صادق عليه السلام وقتى ديد يكى از اصحابش از طول دوران‏غيبت، شگفت زده است، فرمودند:
«ان الله تعالى ادار فى القائم ثلاثه، ادارها لثلاثه من الرسل: قدر مولده‏تقدير مولد موسى، و قدر غيبته تقدير غيبه عيسى، و قدر ابطائه تقديرابطاء نوح، و جعل له من بعد ذلك عمر العبد الصالح دليلا على عمره;خداى‏تبارك و تعالى سه مطلب را درباره قائم آل محمد ايفا نموده كه درباره سه‏پيامبر انجام داده بود: ولادتش مانند ولادت حضرت موسى، و غيبتش مانند غيبت‏حضرت عيسى و طول عمرش مانند طول عمر نوح تقدير كرد، سپس عمر حضرت خضر رادليلى بر عمر درازش قرار داد.»
آنگاه حضرت، علت غيبت آن سه پيامبر را طى حديثى طولانى بيان مى‏فرمايد، و چنين نتيجه مى‏گيرد:
«و اما العبد الصالح الخضر، فان الله تبارك و تعالى ما طول عمره لنبوه‏قدرها له و لا لكتاب ينزل عليه و لا لامامه يلزم عباده الاقتداء بها، و لالطاعه يفرضها له، بل ان الله تبارك و تعالى لما كان فى سابق علمه ان‏يقدر فى عمر القائم فى ايام غيبته، و علم من انكار عباده لمقدار ذلك‏العمر فى الطول، طول عمر العبد الصالح من غير سبب، فما اوجب ذلك الا لعله‏الاستدلال على عمر القائم، و ليقطع بذلك حجه المعاندين لئلا يكون للناس على‏الله حجه;و اما در مورد بنده شايسته، حضرت خضر، پس بى‏گمان خداى تبارك وتعالى عمر او را دراز نگردانيد به خاطر پيامبرى ويژه‏اى كه براى او درنظر داشت و نه به خاطر كتابى كه بر او مى‏خواست نازل كند و نه شريعتى كه‏شريعتهاى پيامبران پيش از او را نسخ نمايد و امامتى كه بندگانش را ملزم‏به پيروى از او كند، و نه به خاطر اطاعتى كه براى او بر بندگانش واجب‏گرداند، بلكه خداى تبارك و تعالى چون قبلا در علمش نهفته بود كه عمر حضرت‏قائم را در دوران غيبتش طولانى گرداند، و مى‏دانست كه بندگانش نسبت‏به آن‏عمر دراز اعتراض و انكار خواهند نمود، لذا بدون هيچ علتى عمر خضر راطولانى كرد تا به آن بر عمر حضرت قائم عليه السلام استدلال نمايد و راه‏انكار را بر دشمنان و مخالفان ببندد و حجت را بر مردم تمام كند تااعتراضى به كار خدا نداشته باشند.»
و اصلا در روايتهاى گوناگونى ملاحظه‏مى‏كنيم كه امامان ما به عمر حضرت نوح كه در قرآن نيز از آن ياد شده‏است در اين مورد استدلال مى‏كنند و گاهى با تندى و تعجب آن را بيان‏مى‏كنند.
امام صادق عليه السلام در حديثى با ناراحتى مى‏فرمايد: «ماتنكرون ان يمد الله لصاحب هذا الامر فى العمر كما مد لنوح عليه السلام فى‏العمر;چه جاى انكار است كه خداوند همچنانكه عمر حضرت نوح را طولانى قرارداد، عمر صاحب اين امر را نيز دراز گرداند.»
و اصلا كجاى اين امر تعجب‏آور است! خدائى كه توانست‏حضرت مسيح را بدون پدر به دنيا آورد و او رادر گهواره به سخن گفتن وا دارد و نبوت را به كودك شيرخواره واگذار نمايدو عزير را صد سال بميراند و زنده نمايد و يونس را در شكم ماهى مدتهازنده نگه دارد و ابراهيم را در ميان كوهى از آتش و دود، حفظ كند و حضرت‏موسى را در تابوتى از سعف خرما در ميان نهر نيل به سلامت دارد و هزاران‏هزار امر خارق العاده را براى اظهار قدرت خود در جهان دنيا انجام دهد،آيا نمى‏تواند حضرت قائم را هزار و اندى سال عمر دهد در حالى كه نه اين‏امر محال است و نه غير ممكن. وانگهى بعيد نيست‏يكى از اين انگيزه‏هاى اين‏عمر دراز، آزمايش و امتحان مسلمانان باشد، تا اينكه خوبان از بدان وصالحان از طالحان شناخته شوند. آنان كه ايمانى ضعيف دارند بايد جاى راخالى كنند و به مومنان راستين واگذار نمايند.

امام كاظم عليه السلام فرمودند:
«انما هى محنه من الله عزوجل امتحن بها خلقه...;علت غيبت طولانى امام زمان عليه السلام چيزى جز آزمايش الهى براى امتحان بندگانش نيست.»
در حديثى يافتم‏كه راوى از امام عسكرى عليه السلام مى‏پرسد: اى فرزند رسول خدا! آيا غيبت‏فرزندت طولانى مى‏شود؟ حضرت پاسخ مى‏دهد:
«اى و ربى، حتى يرجع عن هذاالامر اكثر القائلين به، فلا يبقى الا من اخذالله عهده بولايتنا و كتب فى قلبه الايمان و ايده بروح منه;آرى به خدايم‏سوگند، تا آنگاه كه بيشتر معتقدان به اين امر (شيعيان) از آن روى‏برگردانند (آن را انكار كنند) و كسى نماند جز آنانكه خداوند از آنها برولايتمان پيمان گرفته است و ايمان را در دلهايشان مستحكم گردانيده و باروح خودش در آنان دميده است.»
و رسول خدا صلى الله عليه و آله طى‏حديثى فرمودند:
«تكون له غيبه و حيره تضل فيها الامم;براى او غيبتى باشد و سر گردانى وحيرتى كه امتها را به گمراهى افكند.»
همينطور هم هست. امروز بسيارى ازمسلمانان متاسفانه در گمراهى از شناخت‏حجت و امام زمانشان هستند واز او روى برگردانده‏اند هر چند خود بارها و بارها متذكر شده‏اند كه «هركس امام زمانش را نشناسد و از دنيا برود،مانند اهل جاهليت از دنيا رفته‏است‏». امروز بيشتر مردم، با اينكه احساس نياز به رهبرى مقتدر مى‏كنند كه‏مشكلات بى‏شمارشان را حل كند و آنان را از سر در گمى و گمراهى بيرون آوردو انتقام ظالمان را از مظلومان بگيرد، با اين حال، نسبت‏به امام زمان‏شناختى ندارند و او را از ياد برده‏اند و آن همه روايتهاى رسول اكرم‏صلى الله عليه و آله را ناديده مى‏گيرند جز زبدگان و نخبگانى كه خداوندبر آنها منت گذارده و نعمت‏بزرگ ولايت را به آنها عطا كرده است كه‏اميدواريم ما نيز جزء آن اندك مخلصان و صديقان باشيم.
امام باقر عليه السلام فرمودند:
«يخرج بعد غيبه و حيره، لا يثبت فيها على دينه الا المخلصون المباشرون‏لروح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب فى قلوبهم الايمان وايدهم بروح منه.»
او پس از غيبت و سرگردانى طولانى مردم، ظهور مى‏كند ودر دوران غيبتش كسى بر دينش باقى نمى‏ماند جز مخلصانى كه با روح يقين‏پيوند دارند (در ولايتشان پابرجا هستند و به غيبت و ظهور پس از غيبت،اطمينان كامل دارند) آنان كه خداوند پيمان ولايتمان را با آنها بسته است‏و ايمان را در درون قلبهايشان قرار داده و با روح خويش تاييدشان نموده‏است.
پس اكنون كه در سخت‏ترين دوران دورى از امام و پيشواى معصوممان قرارداريم، و ملت‏هاى مسلمان در سرگردانى و حيرت به سر مى‏برند، لازم است ماطبق پيمانى كه در روز الست‏با خداى خود بستيم در اين عهد و پيمان،ثابت و پا بر جا باقى بمانيم و خداى نخواسته روى از اماممان برنگردانيم‏و به حجت و ولى اعظم خدا پشت نكنيم و ولايت را پيوسته پاس بداريم و دراين راستا چاره‏اى جز صبر نيست و انتظار فرج در اين زمان از هر عملى برترو فضيلتش بيشتر و پاداشش افزون‏تر است. امير مومنان عليه السلام مى‏فرمايد:
«انتظروا الفرج و لاتياسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجل‏انتظار الفرج.. و المنتظر لامرناكالمتشحط بدمه فى سبيل الله;منتظر فرج باشيد و از رحمت‏خدا نوميد مگرديد زيرا محبوب‏ترين و پسنديده‏ترين اعمال‏نزد خداوند، انتظار فرج است.. و همانا كسى كه منتظر امر ما است، مانندكسى است كه با خون خود در راه خدا پيكار كند». آرى! شيعيان مخلص و صديق‏خداوند و آنها كه در پنهانى و آشكار، دعوت به سوى دين حق مى‏كنند،منتظران فرج هستند.
و يكى از مهمترين و برجسته‏ترين دست آوردهاى انتظار، همين است كه در اين‏دنياى وانفسا كه مشكلات از هر سوى گريبانگير انسانهاى متعهد مى‏شود و بلاهابر او همچون ابر بهارى مى‏بارد و مومنان واقعى در تنگناى اقتصادى ومحاصره سياسى و يورش بى‏رحمانه تبليغاتى دشمنان قسم خورده اسلام قرارگرفته‏اند، روحيه اميد را در آنان زنده نگه مى‏دارد و در سايه همين اميداست كه انسان مومن روبروى خويش ميدان گسترده‏اى از فضل و كرم الهى مى‏بيندو حقيقت ظهور برايش مجسم مى‏شود، و به خاطر همين روزنه اميد است كه‏آرزويش از غير خدا منقطع مى‏گردد و به انتظار گشايش زندگى مادى و معنوى،جز فضل الهى را نمى‏طلبد و جز او را نمى‏خواند و به جز او كه معشوق تمام‏صديقان و اوليا و اصفيا و برگزيدگان است‏به ديگرى دل نمى‏بندد، و اين‏سرآمد آرزوهاى هر انسان است.
بار الها! ما را دلبند و شيفته خود قرار ده و قلوبمان را جز از حب خويش،تهى گردان و پيوند ما را با ولايت و با ولى الله اعظمت ارواحنا فداه،مستحكم‏تر ساز و عيد سعيد ميلادش را بر همه ما و شيعيانش و محبانش مبارك‏گردان و چشمهاى مارا به ديدار جمال دل آرايش روشن ساز و كشورش را از شرتمام دشمنانش حفظ فرما و رهبر و ملت را تا روز رسيدنش در كنف حمايت‏خوداز بلايا و حوادث مصون ساز.

منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 204 الف
0
Posted on ۲۰:۲۱ by حقیقت شیعه and filed under
سخني چند در مورد زيارت عاشوراي معروفه

نويسنده:آيت الله علي احمدي ميانجي(*)

نكته هاي پژوهشي
1. زيارت عاشوراي معروف را علماء و فقهاي بزرگ نقل فرموده اند. ابوالقاسم جعفربن قولويه، در كامل الزيارات ، ص193 ط غفّاري ، و شيخ الطائفه ، محمدبن حسن الطوسي ،در مصباح المتهجد ص773 ، و سيّد ابن طاووس ، عليّ بن موسي، در مصباح الزائر ص268 ، و كفعمي در مصباح ص482،[آن را] آورده اند و جمعي از بزرگان فقهاء و علماي شيعه بر آن مداومت داشته اند؛ بنابراين جاي شكّ و ترديد در آن راه ندارد.
2. شيخ ابوالقاسم ابن قولويه آن را با دو سند خود نقل نموده و گويد:
الف : حدّثني حكيم بن داود بن حكيم (كه از مشايخ ابن قولويه است كه خود آنها را در مقدّمه كتاب توثيق كرده است.)و غيره عن محمّدبن موسي الهمدانيّ ، عن محمدبن خالد الطيالسيّ ، عن سيف بن عميره و صالح بن عقبه جميعاً عن علقمه بن محمّد الحضرميّ.
ب:(عن مشايخه العظام و هم كثيرون كلّهم أجلّاء و الظاهر أنّ المرادهنا
ما ذكره ص 190 قبل ذلك : حدّثني أبي ـ رحمه الله ـ عن سعد بن عبدالله، عن أحمدبن محمد بن عيسي) عن محمّد بن إسماعيل بن بزيع ، عن صالح بن عقبه ، عن مالك الجهنيّ عن أبي جعفر(عليه السلام)
3. شيخ طوسي ـ رحمه الله تعالي‌ـ در مصباح ص773 از صالح بن عقبه و سيف بن عميره از علقمه ، زيارت را نقل فرموده است و احتمال مي رود كه شيخ را از دو طريق ابن قولويه نقل كرده باشد و احتمال مي رود كه با طريق خود : ابن أبي جيد (علي بن أحمد بن محمدبن أبي جيد: استاد مفيد و شيخ رحمهما الله تعالي ) عن محمدبن الحسن (ابن الوليد) عن الصفّار(محمدبن الحسن) عن محمدبن الحسين(بن أبي الخطّاب الزيّات ) عن محمدبن إسماعيل بن بزيع ، عن كتاب صالح بن عقبه ؛ و عده من أصحابنا ، عن ابن بابويه ، عن أبيه و محمدبن الحسن (ابن الوليد) عن سعدبن عبدالله، عن أحمدبن محمد، عن عليّ بن الحكم ، عن (كتاب) سيف بن عميره ، نقل كرده باشد و اقوي همين است و اين دو سند صحيح است.
4. شيخ بزرگوار طوسي ـ رضوان الله عليه ـ اين زيارت را در مصباح المجتهد ص777، با سند صحيح از صفوان بن مهران جمّال از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده است .
در مصباح گويد:
و روي محمدبن خالد الطيالسيّ ، عن سيف بن عميره قال : خرجت مع صفوان بن مهران الجمال و عندنا جماعه من أصحابنا إلي الغريّ بعد ما خرج أبوعبدالله (عليه السلام)...فلمّا فرغنا من الزياره صرف صفوان وجهه إلي ناحيه أبي عبدالله الحسين (عليه السلام) فقال : تزورون الحسين (عليه السلام) من هذا المكان من عند رأس اميرالمؤمنين (عليه السلام).
(از اينجا ترجمه را ذكر مي كنيم) از اينجا امام صادق (عليه السلام) اشاره كرد به امام حسين (عليه السلام) و من هم با او بودم. پس صفوان امام حسين (عليه السلام) را با زيارتي كه علقمه از امام باقر(عليه السلام) در روز عاشورا نقل كرده ، زيارت كرد و دعاي وداع علقمه را خواند. سيف بن عميره مي گويد: به صفوان گفتم: علقمه دعاي وداع را از امام باقر(عليه السلام) نقل ننموده است فقط زيارت كرده است . صفوان گفت : من با امام صادق (عليه السلام) وارد اينجا شدم و همان طوري كه ما كرديم ، زيارت كرد و دعاي وداع را خواند و همان طوري كه ما نماز خوانديم ، نماز خواند. سپس به من فرمود : با اين زيارت و دعا ، زيارت كن؛ زيرا من ضامنم براي هر كسي كه با اين زيارت ، زيارت كرده و اين دعا را از نزديك يا دور بخواند كه زيارت و دعاي او مقبول و سعي او مشكور و سلام او رسيده باشد و حوائج او برآورده شود؛ هر چه در هر قدر باشد . فرمودند : صفوان ، من اين زيارت را با اين ضمانت ، از پدرم و پدرم از پدرش امام علي بن الحسين(عليه السلام) و از امام حسين و امام حسين از برادرش امام حسن و امام حسن از پدرش اميرالمؤمنين و اميرالمؤمنين از رسول خدا و رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از خدا يافته ام . الحديث.
و طريق شيخ ـ رحمه الله تعالي ـ به محمدبن خالد صحيح است وسند اين است : حسين بن عبيدالله ، عن أحمدبن محمد بن يحيي ، عن أبيه ، عن محمدبن علي بن محبوب ، عن (كتاب) محمدبن خالد الطيالسيّ.
حقير سفارش [به] همه دوستان امام حسين (عليه السلام) [مي كنم] كه اين زيارت را بخوانند و ترك ننمايند تا آثار معنوي و مادي آن را دريابند . و مرحوم محدّث بزرگوار حاج شيخ عباس قمي ـ رضوان الله عليه ـ روايت صفوان را تماماً نقل فرموده است . والحمدلله رب العالمين.
منبع:فصلنامه تخصصي مطالعات قرآن و حديث سفينه،شماره 21
0
Posted on ۲۰:۲۰ by حقیقت شیعه and filed under
چگونگي بهره‌مندي از امام غايب
علامه‌ طباطبايي در پاسخ به اين پرسش که "چگونه مي‌توان از امام غايب بهره‌مند شد؟" مي‌فرمايد امام معصوم وظيفه‌ هدايتي خود را به دو گونه اعمال مي‌کند: 1. هدايت به معناي ارائه‌ طريق و 2. هدايت به معناي ايصال به مطلوب. امام براي اجرا و اعمال هدايت نوع اول نياز به حضور فيزيکي در ميان مردمان دارد؛ اما براي هدايت نوع دوم نيازي به حضور جسماني و مراوده‌ حضوري با مردم ندارد.
به تعبير ديگر، بايد دانست که وظيفه‌ امام در بيان صوري معارف و راهنمائي ظاهري مردم خلاصه نمي‌شود؛ بلکه امام همانطور که وظيفه‌ راهنمايي ظاهري مردم را به عهده دارد همچنان ولايت و رهبري باطني اعمال را نيز بر عهده دارد و اوست که حيات معنوي مردم را تنظيم مي‌کند. بديهي است که حضور يا غيبت جسماني امام در انجام وظيفه‌ هدايتي نوع دوم تأثيري ندارد؛ زيرا امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد اگرچه از چشم جسماني ايشان پنهان است. (محمد حسين طباطبايي، شيعه در اسلام، ص 152).
پاسخ ديگري که به اين سؤال داده شده اين است که همه‌ ابعاد وجود امام لطف است. بنابراين، اصل وجود امام، صرف‌نظر از ساير ابعاد وجودي‌اش، لطف است؛ زيرا وجود امام به معناي وجود انسان کامل در نظام احسن الهي است و اين چيزي است که مقتضاي علم الهي و رحمت و کمال مطلق اوست. افزون بر اين تصرّف امام نيز لطفي ديگر است، اعم از اين‌که اين تصرف ظاهري باشد يا باطني و اعم از اين که تصرف در جنّ باشد يا انس يا غير اينها. حال اگر مانعي براي حضور و ظهور امام وجود داشته باشد اين به لطف بودن امام در ساير ابعاد ضرري نمي‌زند. زيرا مانع ظهور، او را از يک يا چند بعد از ابعاد لطف وجودي‌اش بازداشته است و نه از همه‌ آنها. (ر.ك: بداية المعارف الالهية، ج 2، ص 169 - 167).
يکي ديگر از فوايد وجود امام اين است که وجود امام و رهبريت معصوم ديني و اجتماعي، ولو در پس پرده‌ غيبت باشد، براي سازماندهي اجتماعي جامعه‌ مؤمنان منبع بي‌پايان انرژي و تحرک و استقامت است. امام صادق (ع) در پاسخ يکي از يارانش که گفت: "مردم چگونه از حجّت غايب پنهان بهره‌مند شوند؟" فرمودند: "همان‌گونه که از خورشيد در پشت ابر بهره مي‌برند". امام زمان خود نيز در نامه‌اي وجود شريف خويش را در دوران غيبت به خورشيد در پسِ ابر تشبيه کرده است. اين تشبيه نشان‌دهنده‌ آن است که نور وجود و هدايت و ساير کمالات و برکات به يمن خورشيد وجود او به انسانها مي‌رسد.
حالت انتظار، و اعتقاد به وجود غايبانه‌ يک رهبري عادل، ظلم‌ستيز و بي‌نظير، موجب پايداري و استقامت مؤمنان در امر دين‌داري و دوري از ظلم به ديگران و امثال آن مي‌شود. زيرا هر کسي مي‌داند که در حکومت مهدي، که به صورت ناگهاني و بدون اطلاع قبلي ممکن است هرلحظه‌اي برپا شود، حق مظلوم از ظالم ستانده مي‌شود. بنابراين، انتظار فرج و وجود امام غايب، به منزله‌ يک نيروي بازدارنده‌ بسيار قوي است که مي‌تواند تا حد بسيار زيادي از ارتکاب جرايم جلوگيري نمايد. (هاشم العميدي، ثامر، در انتظار ققنوس، ص 237).
يکي ديگر از فوايد انتظار، اميد به آينده‌اي سبز است. يکي از محقّقان و شيعه‌شناسان آلماني، در اين‌باره تحليل زيبا دارد:
از جمله مسائل اجتماعي بسيار مهمي که هميشه مي‌تواند موجب اميدواري و رستگاري شيعه باشد، اعتقاد به وجود حجت عصر و انتظار ظهور اوست. زيرا عقيده‌ شيعه اين است: هنگامي که انسان در بستر رود، به اين اميد بايد بخوابد که چون صبح از خواب برخيزد، حجت ظهور کرده، و او براي تأييدش آماده باشد. معتقدند که همه‌ مردم و دُوَل زمين تابع حکومت آنها خواهند بود. گويا فردفرد شيعه، بدون استثنا، شب که در بستر مي‌روند، به اميد ترقي و عالم‌گيري مذهب و اقتدار خود، صبح از خواب برمي‌خيزند. ... يأس و حرمان، عامل هرگونه نکبت و ذلت مي‌گردد؛ ولي ضد آن‌که، پشت‌گرمي و اميدواري و قوت قلب از روي اعتقاد است، مايه‌ فلاح و نجات مي‌شود.
علامه‌ مجلسي درباره‌ تشبيه خورشيد وجود امام زمان در دوران غيب به خورشيد در پشت ابر، وجوه هشتگانه‌اي را بيان مي‌کند که ذکر آنها در اينجا خالي از لطف نيست. (محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 52، باب 20، حديث 8)
أ. نور وجود و علم و هدايت به واسطه‌ فيض وجود اوست که بر مردمان مي‌تابد. زيرا در جاي خود معلوم شده است که علت غايي و هدف اصلي آفرينش، امام معصوم و انسان کامل است؛ و ساير ممکنات به طفيل وجود امام معصوم است که لباس هستي بر تن مي‌کنند.
ب. همان‌گونه که مردم، به منظور بهره‌مندي بيشتر از نور خورشيد، همواره منتظر خارج شدن آن از پشت ابر هستند، در دوران غيبت امام زمان نيز، شيعيان و پيروان مخلص آن حضرت همواره و در هر لحظه‌اي منتظر ظهور آن يگانه‌ دوران‌اند و هرگز مأيوس نمي‌شوند.
ج. منکران وجود امام زمان در دوران غيبت، همچون منکران وجود خورشيد پشت ابرند.
د. گاهي اوقات، بودن خورشيد در پشت ابر بهتر از ظهور آن است؛ به همين ترتيب، غايب بودن امام زمان، در زمان غيبت انفع به حال مردمان است.
هـ . همان‌طور که نگاه مستقيم و بي‌واسطه به خورشيد ممکن است موجب کوري چشم شود، چه بسا که خورشيد وجود امام زمان نيز اگر مستقيماً بتابد موجبات گمراهي برخي از افراد را فراهم سازد و سبب بي‌ايماني آنان شود.
و. همان‌گونه که خورشيد گاهي از پشت ابرها کنار مي‌رود و برخي از افراد مي‌توانند به آن نظر افکنند، امام زمان نيز در دوران غيبت به اين صورت است که براي برخي از افراد ظاهر مي‌شود.
ز. امام زمان، همچون ساير ائمه، در اين که نفع عمومي دارند يعني فيض وجود آنان شامل همه‌ موجودات و انسانهاي روي زمين مي‌شود، همچون خورشيدند که نفع آن عمومي است؛ در عين حال کساني که مشکل بينايي داشته باشند، نمي‌توانند از نور آن بهره‌مند شوند و حتي ممکن است همچون خفاش، از آن متنفر باشند.
ح. همان‌گونه که تابيدن نور و شعاع خورشيد به درون خانه‌ها به بزرگي و کوچکي پنجره‌ها و روزنه‌هاي هر خانه‌اي و زدودن موانع بيروني بستگي تام و تمام دارد، تابيدن نور خورشيد وجود امام زمان نيز بر دل‌ها و جان‌هاي افراد به ميزان پاکي آنان از شهوات نفساني و علاقه‌هاي جسماني بستگي دارد. هر کسي که بتواند موانع و حجاب‌هاي ظلماني را از جلو پنجره‌ دل خود بيشتر کنار زند، بهتر و بيشتر مي‌تواند از شعاع نور وجود امام زمان بهره‌مند شود

فضيلت انتظار فرج
احاديث بسيار زيادي در باب فضيلت انتظار فرج وارد شده است. و در روايات متعددي انتظار فرج به عنوان برترين و بالاترين اعمال و عبادت‌ها به شمار آمده است. امام صادق (ع) دراين‌باره مي‌فرمايد:
كسي كه در حال انتظار فرج مهدي از دنيا رود، همانند كسي است كه با آن حضرت در خيمه‌اش باشد. سپس لحظه‌اي درنگ كرد و فرمود: بلكه مانند كسي است كه در ركاب او با شمشير بر سر دشمنان بكوبد. و سپس فرمودند: بلكه همچون كسي است كه در ركاب پيامبر خدا به شهادت رسد.
برخي از افرادِ بي‌اطلاع از حقيقت مهدويت و انتظار، با استناد به پاره‌اي از روايات نامعتبر و تحريف معنوي پاره‌اي ديگر از احاديث مهدويت، گمان كرده‌اند كه انتظار فرج به معناي دست روي دست گذاشتن و اقدام نكردن و منتظر منفعل بودن است. اينان پنداشته‌اند، در دوران انتظار بايد از هر اقدامي در جهت مبارزه با ظلم و ستم خودداري نمود و دست از هرگونه سازندگي و اصلاحي برداشت و نه تنها با مفاسد اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي و اخلاقي نبايد مبارزه كرد، بلكه در حد امكان زمينه‌ توسعه‌ فساد و عالم‌گير شدن آن را بايد فراهم ساخت، تا قيام مهدي هر چه زودتر فراهم شود. در حالي كه اهميّت انتظار فرج، در تلاش براي سازندگي و اصلاح نهفته است. انتظار فرج، يعني تعهد نسبت به خوبي‌ها و فضيلت‌ها؛ انتظار فرج، يعني نيرويي معنوي براي حركت و پويايي؛ انتظار فرجي كه در تشيع است، از جنس فعل است، نه انفعال؛ از سنخ عبادت است، نه كسالت. (ر.ك: مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي، ص 15).
انتظار فرج، به معناي خوش‌بيني واقع‌گرايانه، و نه وهمي و خيالي، نسبت به آينده‌ بشريت و فرجام تاريخ است. شيعه با اين اعتقاد خود، آينده‌اي زيبا و نويدبخش را براي جهان و انسان انتظار مي‌كشد؛‌ آينده‌اي كه در آن پيروزي نهايي صلح و عدالت و آزادي و صلاح و صداقت بر زور و جور و ظلم و استبعاد و استبداد و اختناق و نيرنگ و فريب ترسيم شده است. آينده‌اي كه يك حكومت الهي واحد بر سراسر جهان حكم‌فرما خواهد بود. سراسر گيتي از رفاه و آباداني مناسب برخوردار خواهد شد.
انتظار مهدي و اعتقاد به وجود مهدي موعود از جمله‌ مترقي‌ترين و پيشرفته‌ترين اعتقادات است. انتظار مهدي، يعني انتظار ظهور عدل مجسّم؛ انتظار مهدي، يعني انتظار عالم‌گير شدن، مهدي، يعني انتظار فرا رسيدن روزي كه بيچارگي و حقارت و كينه و حسادت و خيانت از ميان بشريت برچيده مي‌شود؛ انتظار مهدي، يعني انتظار گشوده شدن درهاي نامحدود علم و دانش حقيقي و بهره‌مندي بشريت از علوم و دانش‌هاي سعادت‌آفرين؛ و بالاخره اين كه انتظار مهدي يعني انتظار و اميد به تحقق همه‌ ارزش‌هاي الهي و انساني،‌ در سراسر گيتي.

آسيب‌شناسي مسأله‌ انتظار
دشمنان تشيع به درستي فهميده‌اند كه يكي از مهم‌ترين عوامل حركت، پويايي، نشاط، سرزندگي و شكست‌ناپذيري اقليت شيعه در طول تاريخ، مسأله‌‌ "انتظار" بوده است. يعني اميد و آرزوي داشتن آينده‌اي سبز. آينده‌اي كه با ظهور رهبر آسماني آن، مهدي موعود، تحقق خواهد يافت. بر اين اساس، بهترين راه ضربه زدن به شيعه را نيز از طريق ايجاد انحراف در همين عامل مي‌دانند. ازاين‌رو، ارائه‌ تفاسير مرده و مخرّب و اباحي‌گرايانه از اين مسأله و ترويج و اشاعه‌ خرافات و اعتقادات بي‌پايه و اساس در زمينه‌ مهدويت و انتظار را در دستور كار تبليغي خود در جوامع شيعي قرار داده‌اند.
وظيفه‌ ما شناخت درست و دقيق و مستند اين پديده و حساسيت داشتن در مقابل كج‌روي‌ها و انحرافات در اين زمينه است. در اين قسمت مي‌كوشيم تا برخي از مهم‌ترين آسيب‌هاي مسأله‌ مهدويت و انتظار را گوشزد نمايم.
منبع : سلام شیعه