0
Posted on ۲۰:۲۲ by حقیقت شیعه and filed under
غيبت و حيرت


غيبت و حيرت
نويسنده: سيد محمد جواد مهرى


او است‏حجت‏بزرگ خدا، ولى اعظم پروردگار، نجات دهنده بشر، وارث تمام‏انبيا و اوصيا و جانشين همه پيامبران و امامان، خلف صالح، قائم به حق،مبين احكام دين، پروراننده عدل و داد، سمبل حق و حقيقت، تالى تلو قرآن،بقيه الله فى الارض، صاحب الزمان و خليفه الرحمن. او است: منصور.. مويدبه تاييدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر.. پناهگاه امت.. انتقام گيرنده مظلومان..
پشتيبان محرومان.. برهان الهى.. سيد و سرور همگان.. امير اميران.. قاتل‏ستمگران.. نور چشم مستضعفان.. نابود كننده تمام بدعت‏ها، ضلالت‏ها،گمراهى‏هاو گمراهان و خلاصه او است احيا كننده ميراث رسول خدا و معصومان عليهم‏صلوات الله. او پرچمدار حق است كه هر كه زير لوايش قرار گرفت‏به كرانه‏نجات مى‏رسد و هر كه از او دورى جست، در ظلمتكده گمراهى غرق خواهد شد.
مهدى طاووس اهل بهشت است و از سيماى درخشانش فروغ نور خدا بر آسمان وزمين مى‏تابد.. او همان كوكب درى و ستاره درخشان است كه شرق و غرب جهان‏به او فروزان است.
امام رضا عليه السلام چنين مى‏ستايدش: «او شبيه من و شبيه حضرت موسى است.بر او جامه‏اى از نور پوشانده شده كه از شعاع قدس الهى مى‏افروزد. اوخلقتى معتدل و ميانه دارد و رنگى روشن و درخشان. خوى و منشش مانند رسول‏خدا است.»
وجود مباركش رحمت است‏بر مومنان و صالحان و نقمت است‏بركافران و تبهكاران. خداوند بوسيله او مردگان را زنده و كوردلان را بينا وگمراهان را هدايت مى‏كند.

نقش امام زمان عليه السلام در دوران غيبت
شايد برخى چنين بيانديشند كه اكنون در دوران‏غيبت، امام زمان سلام الله عليه هيچ نقشى در هدايت مردم ندارد و هيچ‏استفاده‏اى از وجودش نيست و العياذ بالله ولى اين گمان باطلى است چراكه زمين بدون حجت هرگز نمى‏ماند «لولا الحجه لساخت الارض باهلها; پس بايدهمواره حجت‏خدا بر روى زمين و در ميان مردم باشد.» ولى اكنون كه امام‏ما غايب است چگونه از حضرتش بهره مى‏گيريم؟ اين همان سوالى است كه جابربن عبد الله انصارى از رسول خدا صلى الله عليه و آله كرد كه: «هل‏ينتفع الشيعه بالقائم فى غيبته؟; آيا شيعيان در دوران غيبت از وجود قائم‏عليه السلام استفاده مى‏كنند؟»

حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند:
«اى والذى بعثنى بالنبوه، انهم لينتفعون به، و يستضيئون بنور ولايته فى‏غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.;آرى به همان خدايى كه‏مرا به پيامبرى مبعوث فرمود سوگند، كه شيعيان از وجود او بهره و از نورولايتش در دوران غيبتش پرتو مى‏گيرند چنانكه مردم از آفتاب بهره مى‏برند هرچند پشت ابرها پنهان شده باشد.»
آرى! در دوران غيبتش، پيوسته منتظرقدومش هستيم. و براى رسيدنش و انتقام گرفتن از دشمنان الهى و دشمنانمان،لحظه شمارى مى‏كنيم. نمى‏شود خود در حالت انتظار بسر بريم و براى رسيدنش‏كه هر لحظه ممكن است تشريف بياورد خود را آماده نسازيم و به ولايتش‏مسلح نباشيم و به عدالتش عشق نورزيم و به اوامرش تمسك نجوئيم و از آنچه‏نزد او ناپسند است دورى نكنيم. گو اينكه او پيوسته در راه و مسجد وبازار و همه جا ممكن است‏حاضر شود و ما او را نشناسيم; پس بايد كاملامواظب اخلاق و رفتار و كردار و منش و خوى خويش باشيم، نكند سرورمان از مابرنجد و قلب مباركش از تيرگى دلهاى آكنده به گناهانمان، اندوهناك گردد. پس حضرت مهدى عليه السلام موجود است و در هر حال مراقب اعمال ماست هر چند از ديدگان‏آلوده ما پنهان باشد.

راز طول عمر امام عليه السلام
و شايد برخى از روى جهل و نادانى به راز طول عمر امام‏جهالت ورزند و سوالى در ذهنشان بوجود آيد كه چگونه امام زمان را چنين‏عمرى دراز است؟ علما و تاريخ‏نگاران در اين باره مقاله‏ها، بحث‏ها و كتابهانوشته‏اند و ما را در اين خلاصه گويى مجال سخن نيست، ولى هيچ سخنى برتر ازسخن پيشوايان ما نمى‏باشد، پس ببينيم آنان چه پاسخ مى‏دهند.
روايت است كه امام صادق عليه السلام وقتى ديد يكى از اصحابش از طول دوران‏غيبت، شگفت زده است، فرمودند:
«ان الله تعالى ادار فى القائم ثلاثه، ادارها لثلاثه من الرسل: قدر مولده‏تقدير مولد موسى، و قدر غيبته تقدير غيبه عيسى، و قدر ابطائه تقديرابطاء نوح، و جعل له من بعد ذلك عمر العبد الصالح دليلا على عمره;خداى‏تبارك و تعالى سه مطلب را درباره قائم آل محمد ايفا نموده كه درباره سه‏پيامبر انجام داده بود: ولادتش مانند ولادت حضرت موسى، و غيبتش مانند غيبت‏حضرت عيسى و طول عمرش مانند طول عمر نوح تقدير كرد، سپس عمر حضرت خضر رادليلى بر عمر درازش قرار داد.»
آنگاه حضرت، علت غيبت آن سه پيامبر را طى حديثى طولانى بيان مى‏فرمايد، و چنين نتيجه مى‏گيرد:
«و اما العبد الصالح الخضر، فان الله تبارك و تعالى ما طول عمره لنبوه‏قدرها له و لا لكتاب ينزل عليه و لا لامامه يلزم عباده الاقتداء بها، و لالطاعه يفرضها له، بل ان الله تبارك و تعالى لما كان فى سابق علمه ان‏يقدر فى عمر القائم فى ايام غيبته، و علم من انكار عباده لمقدار ذلك‏العمر فى الطول، طول عمر العبد الصالح من غير سبب، فما اوجب ذلك الا لعله‏الاستدلال على عمر القائم، و ليقطع بذلك حجه المعاندين لئلا يكون للناس على‏الله حجه;و اما در مورد بنده شايسته، حضرت خضر، پس بى‏گمان خداى تبارك وتعالى عمر او را دراز نگردانيد به خاطر پيامبرى ويژه‏اى كه براى او درنظر داشت و نه به خاطر كتابى كه بر او مى‏خواست نازل كند و نه شريعتى كه‏شريعتهاى پيامبران پيش از او را نسخ نمايد و امامتى كه بندگانش را ملزم‏به پيروى از او كند، و نه به خاطر اطاعتى كه براى او بر بندگانش واجب‏گرداند، بلكه خداى تبارك و تعالى چون قبلا در علمش نهفته بود كه عمر حضرت‏قائم را در دوران غيبتش طولانى گرداند، و مى‏دانست كه بندگانش نسبت‏به آن‏عمر دراز اعتراض و انكار خواهند نمود، لذا بدون هيچ علتى عمر خضر راطولانى كرد تا به آن بر عمر حضرت قائم عليه السلام استدلال نمايد و راه‏انكار را بر دشمنان و مخالفان ببندد و حجت را بر مردم تمام كند تااعتراضى به كار خدا نداشته باشند.»
و اصلا در روايتهاى گوناگونى ملاحظه‏مى‏كنيم كه امامان ما به عمر حضرت نوح كه در قرآن نيز از آن ياد شده‏است در اين مورد استدلال مى‏كنند و گاهى با تندى و تعجب آن را بيان‏مى‏كنند.
امام صادق عليه السلام در حديثى با ناراحتى مى‏فرمايد: «ماتنكرون ان يمد الله لصاحب هذا الامر فى العمر كما مد لنوح عليه السلام فى‏العمر;چه جاى انكار است كه خداوند همچنانكه عمر حضرت نوح را طولانى قرارداد، عمر صاحب اين امر را نيز دراز گرداند.»
و اصلا كجاى اين امر تعجب‏آور است! خدائى كه توانست‏حضرت مسيح را بدون پدر به دنيا آورد و او رادر گهواره به سخن گفتن وا دارد و نبوت را به كودك شيرخواره واگذار نمايدو عزير را صد سال بميراند و زنده نمايد و يونس را در شكم ماهى مدتهازنده نگه دارد و ابراهيم را در ميان كوهى از آتش و دود، حفظ كند و حضرت‏موسى را در تابوتى از سعف خرما در ميان نهر نيل به سلامت دارد و هزاران‏هزار امر خارق العاده را براى اظهار قدرت خود در جهان دنيا انجام دهد،آيا نمى‏تواند حضرت قائم را هزار و اندى سال عمر دهد در حالى كه نه اين‏امر محال است و نه غير ممكن. وانگهى بعيد نيست‏يكى از اين انگيزه‏هاى اين‏عمر دراز، آزمايش و امتحان مسلمانان باشد، تا اينكه خوبان از بدان وصالحان از طالحان شناخته شوند. آنان كه ايمانى ضعيف دارند بايد جاى راخالى كنند و به مومنان راستين واگذار نمايند.

امام كاظم عليه السلام فرمودند:
«انما هى محنه من الله عزوجل امتحن بها خلقه...;علت غيبت طولانى امام زمان عليه السلام چيزى جز آزمايش الهى براى امتحان بندگانش نيست.»
در حديثى يافتم‏كه راوى از امام عسكرى عليه السلام مى‏پرسد: اى فرزند رسول خدا! آيا غيبت‏فرزندت طولانى مى‏شود؟ حضرت پاسخ مى‏دهد:
«اى و ربى، حتى يرجع عن هذاالامر اكثر القائلين به، فلا يبقى الا من اخذالله عهده بولايتنا و كتب فى قلبه الايمان و ايده بروح منه;آرى به خدايم‏سوگند، تا آنگاه كه بيشتر معتقدان به اين امر (شيعيان) از آن روى‏برگردانند (آن را انكار كنند) و كسى نماند جز آنانكه خداوند از آنها برولايتمان پيمان گرفته است و ايمان را در دلهايشان مستحكم گردانيده و باروح خودش در آنان دميده است.»
و رسول خدا صلى الله عليه و آله طى‏حديثى فرمودند:
«تكون له غيبه و حيره تضل فيها الامم;براى او غيبتى باشد و سر گردانى وحيرتى كه امتها را به گمراهى افكند.»
همينطور هم هست. امروز بسيارى ازمسلمانان متاسفانه در گمراهى از شناخت‏حجت و امام زمانشان هستند واز او روى برگردانده‏اند هر چند خود بارها و بارها متذكر شده‏اند كه «هركس امام زمانش را نشناسد و از دنيا برود،مانند اهل جاهليت از دنيا رفته‏است‏». امروز بيشتر مردم، با اينكه احساس نياز به رهبرى مقتدر مى‏كنند كه‏مشكلات بى‏شمارشان را حل كند و آنان را از سر در گمى و گمراهى بيرون آوردو انتقام ظالمان را از مظلومان بگيرد، با اين حال، نسبت‏به امام زمان‏شناختى ندارند و او را از ياد برده‏اند و آن همه روايتهاى رسول اكرم‏صلى الله عليه و آله را ناديده مى‏گيرند جز زبدگان و نخبگانى كه خداوندبر آنها منت گذارده و نعمت‏بزرگ ولايت را به آنها عطا كرده است كه‏اميدواريم ما نيز جزء آن اندك مخلصان و صديقان باشيم.
امام باقر عليه السلام فرمودند:
«يخرج بعد غيبه و حيره، لا يثبت فيها على دينه الا المخلصون المباشرون‏لروح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب فى قلوبهم الايمان وايدهم بروح منه.»
او پس از غيبت و سرگردانى طولانى مردم، ظهور مى‏كند ودر دوران غيبتش كسى بر دينش باقى نمى‏ماند جز مخلصانى كه با روح يقين‏پيوند دارند (در ولايتشان پابرجا هستند و به غيبت و ظهور پس از غيبت،اطمينان كامل دارند) آنان كه خداوند پيمان ولايتمان را با آنها بسته است‏و ايمان را در درون قلبهايشان قرار داده و با روح خويش تاييدشان نموده‏است.
پس اكنون كه در سخت‏ترين دوران دورى از امام و پيشواى معصوممان قرارداريم، و ملت‏هاى مسلمان در سرگردانى و حيرت به سر مى‏برند، لازم است ماطبق پيمانى كه در روز الست‏با خداى خود بستيم در اين عهد و پيمان،ثابت و پا بر جا باقى بمانيم و خداى نخواسته روى از اماممان برنگردانيم‏و به حجت و ولى اعظم خدا پشت نكنيم و ولايت را پيوسته پاس بداريم و دراين راستا چاره‏اى جز صبر نيست و انتظار فرج در اين زمان از هر عملى برترو فضيلتش بيشتر و پاداشش افزون‏تر است. امير مومنان عليه السلام مى‏فرمايد:
«انتظروا الفرج و لاتياسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجل‏انتظار الفرج.. و المنتظر لامرناكالمتشحط بدمه فى سبيل الله;منتظر فرج باشيد و از رحمت‏خدا نوميد مگرديد زيرا محبوب‏ترين و پسنديده‏ترين اعمال‏نزد خداوند، انتظار فرج است.. و همانا كسى كه منتظر امر ما است، مانندكسى است كه با خون خود در راه خدا پيكار كند». آرى! شيعيان مخلص و صديق‏خداوند و آنها كه در پنهانى و آشكار، دعوت به سوى دين حق مى‏كنند،منتظران فرج هستند.
و يكى از مهمترين و برجسته‏ترين دست آوردهاى انتظار، همين است كه در اين‏دنياى وانفسا كه مشكلات از هر سوى گريبانگير انسانهاى متعهد مى‏شود و بلاهابر او همچون ابر بهارى مى‏بارد و مومنان واقعى در تنگناى اقتصادى ومحاصره سياسى و يورش بى‏رحمانه تبليغاتى دشمنان قسم خورده اسلام قرارگرفته‏اند، روحيه اميد را در آنان زنده نگه مى‏دارد و در سايه همين اميداست كه انسان مومن روبروى خويش ميدان گسترده‏اى از فضل و كرم الهى مى‏بيندو حقيقت ظهور برايش مجسم مى‏شود، و به خاطر همين روزنه اميد است كه‏آرزويش از غير خدا منقطع مى‏گردد و به انتظار گشايش زندگى مادى و معنوى،جز فضل الهى را نمى‏طلبد و جز او را نمى‏خواند و به جز او كه معشوق تمام‏صديقان و اوليا و اصفيا و برگزيدگان است‏به ديگرى دل نمى‏بندد، و اين‏سرآمد آرزوهاى هر انسان است.
بار الها! ما را دلبند و شيفته خود قرار ده و قلوبمان را جز از حب خويش،تهى گردان و پيوند ما را با ولايت و با ولى الله اعظمت ارواحنا فداه،مستحكم‏تر ساز و عيد سعيد ميلادش را بر همه ما و شيعيانش و محبانش مبارك‏گردان و چشمهاى مارا به ديدار جمال دل آرايش روشن ساز و كشورش را از شرتمام دشمنانش حفظ فرما و رهبر و ملت را تا روز رسيدنش در كنف حمايت‏خوداز بلايا و حوادث مصون ساز.

منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 204 الف
0
Responses to ... غيبت و حيرت

ارسال یک نظر